نهاد:بخشی از جمله که در مورد آن خبری داده می شود.
گزاره:بخش ا زجمله که در مورد نهاد خبر می دهد و فعل جزء اصلی آن است.
بهار آمد و شمشادها جوان شده اند
فعل:جزء اصلی گزاره بوده و دارای زمان(ماضی،مضارع،آینده)است. شناسه؛نشانه ی فعل می باشد.
فعل اسنادی:فعلی که مسند را به نهاد ربط می دهد.
مسند:گروه اسمی(مفهومی)که فعل اسنادی آن را به نهاد اسناد (ربط) می دهد.
شمشادها جوان شده اند.
منادا:کسی یا چیزی که مورد خطاب(ندا)قرار می گیرد.
حرف ندا:حرفی که کسی یا چیزی را با آن مورد خطاب قرار می دهند. ای ـ ایا ـ یا ـ (ا)در پایان کلمه
ای خدا! این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن
ایا شاه محمود کشورگشای! ز من گر نترسی،بترس از خدای
یارب! تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
سعدیا! گر بکند سیل فنا خانه ی عمـر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
البتّه شکلی از منادا با تغییر آهنگ است.مثلاً می گوییم:«محمّد! بیا.»
سعدی! اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است آل محمّد
مصدر فعل چهار ویژگی دارد:
رفت: 1ـ زمان(گذشته،حال یا آینده) 2ـ شخص(اوّل شخص،دوّم شخص یا …) 3ـ مفرد و جمع بودن
4ـ انجام گرفتن کار یا روی دادن حالت (مفهوم اصلی فعل مورد چهارم است.)
امّا کلماتی نیز هستند که مفهوم اصلی فعل را بدون شخص، زمان و مفرد و جمع بودن دربردارند:
رفتن :1ـ زمان(گذشته،حال یا آینده) 2ـ شخص(اوّل شخص،دوّم شخص یا …) 3ـ مفرد و جمع بودن
4ـ انجام گرفتن کار یا روی دادن حالت (مفهوم اصلی فعل مورد چهارم است.)
این گونه کلمات را مصدر می گوییم.
دیدن ـ شنیدن ـ شدن ـ بودن ـ آمدن ـ خوردن …
«ن»آخر مصدر را نون مصدری گویند.
بن:قسمت ثابت فعل که معنی اصلی آن را دربردارد.
رفتم ـ رفتی ـ رفت ـ رفتیم ـ رفتید ـ رفتند قسمت ثابت «رفت» ؛ «رفت» بن فعل است.
شنــــــاسه:قسمت متغیّر فعــــل که شخص و مفرد و جمع بودن فعل را می شناساند.
شناسه های ماضی: م / ی / ـ یم / ید / ند
شناسه های مضارع: م / ی / د یم / ید / ند
دو نوع بن داریم: بن ماضی و بن مضارع
با بن ماضی؛ فعل های ماضی و آینده و با بن های مضارع؛ فعل های مضارع و امر ساخته می شود.
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشـــاهی دهد از کرم گدا را
فعل نهی:فعلی که شنونده را از انجام کاری بازمی دارد. نرو / مرو
مرو ای گدای مسکین به در سرای مولا که علی زند دمادم در خــانه ی گدا را
مفعول:گروه اسمی(کلمه ای)که بعد از آن «را» آمده یا بتوانیم «را» بیاوریم.
گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
ان شاءالله ادامه خواهد داشت...
سری به آرشیو بزنید!!