علم گنج و کلید آن سؤال است,پس سؤال کنید. /پیامبر اکرم(ص)
خویی بدتر از ستم بر مردم نمی شناسم. /حضرت علی (ع)
بدترین غم ها شک و تردید است. /الکساندردوما
بدبختی مربی استعداد است. /هوگو
عشق گوهری است گران بها؛اگر با عفت توأم باشد. /تولستو
بمیر اما گدا نباش. /مثل فرانسوی
شخص غایب همیشه مورد سرزنش است. /مثل لهستانی
کلمات نسبت به هم:
مترادف(هم معنی) تقریباً دارای یک معنی اند. معرفت/علم/دانش
متضاد(مخالف) از نظر معنی ضدّ هم اند. سیاه/سفید
هم خانواده دارای یک ریشه (عربی)یا دارای یک بن(فارسی)هستند. علم/عالم/معلّم/علوم/… دانش/دانا
هم آوا(متشابه) دارای تلّفظ یکسان امّا نوشتن و معنای متفاوت اند. سهل(آسان)سحل(تراشیدن)
هم آهنگ از نظر معنا و از نظر آهنگ یکسان اند. رأفت/عطوفت
مخفّف یک یا چند حرف آن ها حذف شده،بدون تغییر در معنا کوتاه تر می شوند. اگر/گر ـ سیاه/سیه
دو تلفّظی دارای چند تلفّظ صحیح اند. مَحبّت/مُحبّت ـ آسْمان/آسِمان
سجع در آخر جمله های نثر آمده مانند قافیه در شعر است. هرچه به زبان آید به زیان آید.
قافیه در آخر مصراع ها آمده یک یا چند حرف آخرشان مشترک است اى نام تو بهترین سرآغاز بى نام تو نامه کى کنم باز
ساده تنها دارای یک قسمت اند. قلم/دیوار/دفتر/دست
غیرساده از بیش از یک قسمت تشکیل شده اند. کتاب خانه/سراسر
تهیّه و تنظیم:فراست عسکرى،دبیر ادبیّات فارسى
نمونه سؤالات نگارش کلاس سوم
1. آن چه در نگارش می آموزیم،درس های پراکنده و جدا از هم، نیستند هستند
2.در بازسازی روی دادها،به1…………….2……………. نیاز داریم.
3 .از آسان ترین و ارزان ترین راه های ارتباط …………….. است.
4.هر نامه شامل سه بخش است:1. 2. 3.
5.در نامه نوشتن باید به چه مواردی توجه کرد؟1. 2. 3. 4. 5. 6.
6.نامه چه دوستانه،چه اداری باید دربردارنده ی 1. 2. 3. باشد.
7.گاهی برای نوشتن نامه های دوستانه می توان نمی توان از کاغذ رنگی استفاده کرد.
8.هر نامه ی اداری باید دارای سه خصوصیّت1……………….. 2………………. 3……………. باشد.
9.یکی از راه های کسب مهارت در نوشتن،تمرین در ……………….. است.
10.در خلاصه نویسی باید مطالب …….. متن را ذکر کنیم و از نوشتن ……… چشم پوشی کنیم.
11.در تهیه ی گزارش باید به دقّت …………. پرداخت ………………. درگزارش نویسی ضروری است.
12.یک روزنامه ی دیواری شامل 1…….2……3……….4………….5………6……….7……….8……است.
13.برای تهیه ی روزنامه ی دیواری باید قبلاً ………….. افرادگروه مشخّص شود.
14.تعریف کنید:
گزارش:
تک نگاری:
نامه ی سرگشاده:
لطیفه ی ادبی:
مبالغه:
ضرب المثل:
تشبیه:
انسان نمایی:
آرایه ی ادبی:
15.به نثر روان بنویسید: این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد
خوش است زیر مغیلان به راه بادیه خفت شب رحیل ولی ترک جان ببایدگفت
ابر هزار پــــــاره بگیرد ستیغ کوه چون لشکری که رو به سوی دشمن آورید
بحر آفرید وبر و درختان و آدمی خورشید وماه وانجم ولیل ونهار کرد …………
بعدازخدای هرچه پرستندهیچ نیست بی دولت آن که برهمه هیچ اختیارکرد …………
آب درحلق کریمان ازکرم چون نوش ریز موی براندام خصم ازبیم همچون نیش کن …………
گر تکبّر می کنی با خواجگان سفله کن ور تواضع می کنی با مردم درویش کن ………….
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهدشد ………….
نور در کاسه ی مس چه نوازش ها می ریزد ……………
در پیله تا به کی برخویشتن تنی؟ پرسید کرم را مرغ از فروتنی …………
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار …………
با بدان بد باش و بانیکان نکو جای گل گل باش و جای خار خار …………
همیشه فهمیدن بهتر از آموختن است.
گوستاولوبون
باسمه تعالی
نمونه سؤال انشا و نگارش کلاس اوّل راهنمایی ـ برای نوبت اوْل ـ سال تحصیلی 88-87
1)در متن زیر علایم نگارشی مناسب بگذارید.(8مورد) (2نمره)
وقتی آمده بود نوری احساس کردم به او گفتم کجا بودی گفت عجب روزگاری است من کنار تو و تو از من غافل تفکّرکن
2)با کلمات«پاییز ـ برگ ـ درخت ـ پرنده»یک متن ادبی در سه سطر بنویسید.(2نمره)
3)باکلمات و عبارات زیر جمله ی ادبی بسازید.(1نمره)
کتاب فارسی
مادربزرگ
4)فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای کلمات زیر چه معادل هایی پیشنهاد کرده است؟(1نمره)
کامپیوتر:
کاپ:
5)معنای ابیات زیر را به نثر روان بنویسید .(1نمره)
دانه آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت:باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماند
6)در مورد تصویر روبرو متنی زیبا در دو سطربنویسید.(درج یک تصویر)(1نمره)
7)چند زیبایی ادبی در متن زیر به کار رفته است؟نام برده و توضیح دهید.(2نمره)
کودکان پرنشاط گل بوته و نوجوانان امیدوار ذرّت ها در گوش نسیم،آمین می گفتند.
8)یکی از دو موضوع زیر را انتخاب کرده،با استفاده از زیبایی های ادبی و رعایت نکات نگارشی بیان شده،انشایی بنویسید.(10نمره)
الف)باغ های میوه
ب)خاطره ی آن روز
هیچ ثروتی نیرومند تر از عقل نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم
هر کس گفتارش راست باشد بزرگیش افزونی یابد. حضرت علی علیه السّلام
عدّه ای بزرگ زاده می شوند,عدّه ای بزرگی را به دست می آورند وعدّه ای بزرگی را بدون آن که بخواهند با خود دارند. شکسپیر
بزرگی در احترام داشتن نیست,بلکه در شایستگی داشتن احترام است. ارسطو
انسان همان جایی است که تصمیم می گیرد باشد. سارتو
من به اندازه ی شادبودن آزادی دارم. لوئیس هی
پیامبر
یهودی ها که احزاب عربستان را جمع کردند.برای جنگ,سلمان پیشنهاد داد, جاهایی که آسیب پذیر است,خندق بکَنند.قبول کردن و شروع.همه,حتّی خود پیامبر.همه عشق کرده بودند از طرح سلمان.انصار و مهاجرین سر این که سلمان فارسی به کدامشان تعلّق دارد با هم مشاجره می کردند که پیامبر گفت:«سلمانُ مِنّا اهلُ البیت»و مشاجره تمام شد.
انتشارات کتاب دانشجو
یا اباصالح المهدی ادرکنی
بی شک از یار نهان نیز خبر می آید
سال ها دیده به در دوخته از بی صبری
تا ببینیم که آن یار ز در می آید
غیر از آن دوست که جانم به فدایش گردد
دوستی های دگر زود به سر می آید
ما به جایش دگران را به درون ره دادیم
زین سبب از همه سو سنگ ضرر می آید
آخرین جرعه ی جان مانده ولی می گویم
فصل غم خوردن ما نیز به سر می آید
فراست عسکری
سری به آرشیو بزنید
اخرین فرصت زیبای تماشایی من آه می کوچدازاعماق شکیبایی من
بازمی بیندازاین پنجره پایان تو را این دلم این دل بیمار زلیخایی من
کاش برخاطره ها بازشبیخون می زد یک شبی رهزن غارتگرتنهایی من
کاش برپیکره ی لوح جهان کاتب عشق حک نمی کردحدیث غم وشیدایی من
بازمی بینم ازاین پنجره پایان تورا اولین آیه درافکار اهورایی من
مریم صادقی کلیشادی
روستا در پای کوهی ساده بود
گویی آن جا بی خیال افتاده بود
چینه هایش خاکی بی ادّعا
خانه هایش جملگی رو به خدا
خانه هایی پلّه پلّه روی هم
کوچه هایش ساده و پرپیچ و خم
کوچه ها آهنگ آب جوی داشت
ردّپای مردمی خوش خوی داشت
آسمانی صاف و خالی از غبار
دل نشین و پاک هم چون سبزه زار
نم نم باران چه بویی خوب داشت!
آسمانش چهرای مطلوب داشت
هر سحرگاهی خروسی خوش صدا
بانگ زد یعنی که شد وقت دعا
صبح زود آن مرمان پرتلاش
رفته با هم درپی کسب معاش
مردِ چوپان گَلّه را در راه بُرد
گفت بسم الله و خود،بر او سپرد
چشم های مادران با کودکان
تا دبستان گشته خود همراهشان
هر کَس از همسایه اش آگاه بود
حلقه ی دیدارشان برچاه بود
عصر می شد،گلّه می آمد ز راه
گوسفندانی سفید و گَه سیاه
مردمانِ رفته دنبال معاش
خسته بازآیند بعد از آن تلاش
دِه پر از شور و نشاط و ولوله
جملگی بازآمده،دوراز گِله
شب کنار سفره ای پُر از صفا
ساده نانی خورده با شکرِ خدا
روستا آرام شد، در خواب رفت
باز هم صبح آمد و مهتاب رفت
زین سخن ها،سال ها بگذشته است
اینک آن دِه شهر و زیبا گشته است
خانه ها از آجرو سیمان و سنگ
در زمستان رفته با سرما به جنگ
کوچه ها پهن و عریض و صاف و پاک
چینه ها دیگر ندارد بوی پاک
گرچه دارای صفای دیگر است
آن صفا دیگر نمی آید به دست
شهرمن در نقشه ی ایران ما
می درخشد در میان شهرها
فراست عسکری
غدیر عید عاشقان مولا علی علیه السلام مبارک باد
مولای مهربان
باز هم در کوچه های بی کسی
نغمه هایم بوی دستانت گرفت
دست ها،بی جان ولی پر از امید
التماسی کرده دامانت گرفت
****
باز هم از گوشه ی ویرانه ای
پیرمردی ناله از بیداد کرد
از هجوم فتنه های روزگار
نامِ شیرین تو را فریاد کرد
****
باز هم در خانه ای بی سرپرست
در کنار یک تنور آتشین
اشک های جاریش را مادری
می کند مخفی به کنج آستین
****
یا علی! ویرانه های جان ما
بر قدم هایت کشیده انتظار
ناله ها و اشک هامان جاری است
از ستم های پلید روزگار
****
ای مسیحِ جانِ بیمارانِ غم
ای تو ابراهیم بت های زمان
ما گرفتارانِ فرعون تنیم
موسیا! بازآی و قومت را رهان
فراست عسکری